بالاخره منم اتاق تکونی کردمممم
عاشق خلوت کردن کمدم
از اردیبهشت ک اومدیم اینجا اول تو یه اتاق دیگه بودم بعد اومدم این اتاقه .. هیچ کس حاضر نمیشد میز ارایشمو بیاره بالا .. دیگهدخودم قیام کردم:دی اوردمش بالا با دردسر ..
کمدو مرتب کردم پالتوها از سر دست برداشتم
لاکامو چیدم تو سبد رو میزم خلوت شد اخیش
....
خیلی از یادگاریاشو ریختم دور .. داشتن خفم میکردن...
کم کم بقیش رو هم میریزم