my life

felan hichi

my life

felan hichi

یه عصر تابستونیه گرم و تب دار .... که همه چی کسل کنندست .. مجبوری لبخند بزنی و بگی حالم خوبه تا دل کسی نشکنه ... ولی وقتی میای تو اتاقت میتونی راحت خود کسل کننده ات باشی . پ تابو بزاری رو پات و شرو ور بنویسی ...

هزاااار فکر تو سرم میچرخه ...

باز ضعیت پارسال هی امیدهایی که 2-3 روز بعد ناامید میشن ...

و همه چییییییز به سختی و کندی تو زندگیه من پیش میره ...

مینویسمشون بعدا ..

خدایا؟ حواست هست ... مطمینم ... فقط کاش میفهمیدم حکمتتو ... حالا که نمیفهمم صبرم بده ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.