my life

felan hichi

my life

felan hichi

شاید باید یکم لیست کنم چیزایی که ذهنمو شلوغ کرده تا ساکت شم اروم شم

اولیش خب سلامتیم .. مثه اینکه این قصه سر دراز دارد .. میای ابروشو برداری چشمشم کور میکنی .. عوارض اون داروهای لعنتی که الان پام این شکلی درگیر شده و واقعا نگرانم .. مثه همیشه تا تهشو حتی منفیه منفیشو هم در نظر گرفتم و حتی رفتم فیلم تعویض مفصل رو هم نگاه کردم اما واقعا وحشتناکه .. واقعا میترسم .. از طرفی از پیشرفتش و اینکه نکنه هر دو پا رو درگیر کنه هم میترسم .. داروهای اینو دیگه با احتیاط میخورم نکنه اثر جانبی بدتری ایجاد کنه :( مکملای کلسیم و اثرشون رو کلیه .. پوف .. خدا نکنه:(

از یه چیز دیگه هم میترسم اینکه باز اون لعنتی روشن شه و هزارتا علایم مسخره رو هی با ترس چک میکنم .. همه چی رو هی به هم ربط میدم .. نشونه های لعنتی .. اما خدا روشکر بعضی چیزا کامل اکی شده .. پوستم زخما موهام ...

بعدیش کار .. خب موقعیت جدید و کاری که بلد نیستی فک کنم واسه همه استرس زا باشه .. تا بخام راه بیفتم کمی طول میکشه گرچه میدونم سخت نیست و مسیولیتی ندارم اما تا بیاد بیفته رو روال هزار اما و اگر هست که از خدا میخام به بهترین شکل طی شه .. 

بعدیشم تصمیم دوباره یا سه باره واسه ماراتن کنکوره.. میدونم از پسش برمیام .. ولی این وسط خیلیا انرژی منفی میدن .. از فروغ گرفته تا نگرانیه مامان تا دلسردی امروز مینا تا ....

و اخریش ... تو .. نه که تو .. این رابطه .. که همه ی موردای بالا یه جورایی تحت الشعاع قرارش میدن .. مریضیم یه جور .. کنکور یه جور و ... اینکه با این پا حتی نمیتونم بیام ببینمت :( 

خدایا .. فقط تو میتونی همه چیز رو به خوبی حل کنی .. توکل به خودت که قادرترینی .. دلم اشوبه .. اما میسپرم به خودت و یه گوشه میشینم و نگاه میکنم .. تلاشمو میکنم.. کم نمیزارم .. اما یه حاهایی دیگه جز از تو کاری نمیاد ... خودت هوامو داشته باش خدای عزیزم .. تنهام نزارکه میشکنم تنهام نزار که شونه هام طاقت اینهمه بار رو نداره تنهام نزار که میترسم از این ظلمت .. دستمو بگیر خودت ای مهربان ترین مهربانان ... جز اغوشت راهی و.جایی ندارم .. ارومم کن 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.