هرچقدرم قوی باشی یه لحظه هایی یه جاهایی تو خلوتت کم میاری و گونه هات گرم میشن اجازه میدی بریزن .. اجازه میدی خالی بشی .. هر چقدر جلو همه تظاهر به خوب بودن کردی خودت یه جا بد کم میاری .. تلافی همه ی اون قوی بودنا یه جا بدجور قالت میزاره 

چرا منو فالو کردی

برو دیگه هیچوقت هیچوقت هیچوقت به من فکرم نکن 

نمیخام دیگه ذره ای به اون روزا برگردم 

خودت راهه رفتنو یادم دادی حالا که با زجر و بدبختی خودمو ساختم برگشتی که باز خرابم کنی ؟ برگشتی که چی؟ 

خودت دستمو گرفتی راهو نشونم دادی گفتی هری 

حالا استاتوس میزاری؟

خودت گفتی نمیخامت 

حالا میگی سفر با تو چه خوب بود؟

برو برو 

نمیتونم نامردیاتو ببخشم 

نمیدونم شاید ببخشم

ولی بزار اروم باشم 

بزار راهی که با بدبختی ساختمش رو برم 

تو میدونی چه دردی کشیدم؟ نمیدونی که 

تو اصلا فهمیدی به من چی گذشت

تو میدونی خونه نشین شدم؟

تو میدونی اون دختری که دیوار راست رو بالا میرفت عصا میزنه؟

تو میدونی تا دستشویی رفتنم عصا زدن یعنی چی؟

تو میدونی تموم تنت درد بگیره و نخواد حتی بفهمی یعنی چی

تو میدونی ۳۰ سانت بخیه رو پاهات بخوره یعنی چی

برو برو بد موقعی فهمیدی اشتباه کردی

دیره خیلی دیر

جبران تموم نامردیا و نبودنتو یکی دیگه با محبت و بودنش و قلبش کرد

کسی که باعث شد بتونم پا شم بتونم ادامه بدم بتونم بجنگم 

روز ۵ .. دیشب خوب خوابیدم بهتر از همه ی این چند شب .. 

سخته خب ولی می ارزه

سهمم از بارون فقط تماشاش از پشت پنجره ست

9.9.95

سه شنبه ۹ اذر عمل انجام شد

پنجشنبه ۱۱ اذر هم مرخص شدم 

الان روز ۴ 

حالم نسبت به ۳ روز اول بهتره الهی شکر 

فقط ۸۶ روز دیگه مونده تا ۳ ماه تموم شه

بعضیا انگار زندگی میکنن برا مردم برا نمایش برا شو اف

و تا همممه دنیا نفهمن اینا خوششششبختن دست بردار نیستن

بیزارم از دروغ و دروغگو