my life

felan hichi

my life

felan hichi

من دارم چیکا میکنم؟ :(

گفتی نفرینم نکن... گفتم نمیکنم... 

هنوزم عصبانیم.. هنوزم دلخورم.. هنوزم بغض دارم.. هنوزم ناراحتم.. هنوزم خاطراتت اتیشم میزنن... 

فوشت میدم.. ولی نفرین فک نکنم بتونم:(

همه ی حرف من اینه که چرا از چشت افتاد ... اون که بی اشاره ی تو دل به جاده ها نمیداد.. بی تو بدبینم به جاده..به کسی که توی راهه.. از خیالشم میترسم...:(

خب کار کردن.. واسه من یعنی بزرگ شدن.. منی ک بچه اخر بوپم و همیشه به چشم یه بچه بهم نگاه میشده واسم این بزرگ شدنه استقلاله سخت‌بود.. مخصوصا تو این شرایط حال جسمیت هم اضافه شه.. حالا به اینا کات کردن رابطه ۷سالت هم اضافه کن! 

خب واقعا سخت بود... اما من تونستم.

کاری ک ب نسبت همکلاسیا واقعا کاره:) و چلنجای زیادی داره.. ۲ ماه کاراموزی .. و دیروز پایان ۲ ماه و گرفتن پروانه و این دردسرا.. و البته ک هنوز دردسرا هستن .. ولی خب ای دید ایت! 

من؟ خوبم.. سعی میکنم خوب باشم.

خب خیلی اشکی میشم با خاطره ها و اهنگا... ولی خودمو کنترل کردم و تونستم ... درسته ۲ ماهه کاتیم ولی این بین زیاد اس دادیم و ... ولی الان چن روزه.. من تونستم و طاقت اوردم و همین واسه من خیلی خوبه..۲ ماه؟ اره از روزی ک‌کارمو شرو کردم... اره از روزی ک چشمم عود کرد... اره.. تنها بودم


اره محکم بودم.. اره من باید ب خودم افتخار کنم!

داشتم فک میکردم این کمبود اعتماد بنفسم شاید ی دلیلش ته تغاری بودنه ولی بیشترش بخاطر سرکوبا و رفتارای تو بود..

 اونروز سر یه چیزی ب خودم فوش دادم.. بعد گفتم اخه تقصیر من چیه؟ چرا خودمو سرزنش کنم واسه چیزی ک من مقصر نیستم؟! من خودمو دوس دارممممممم دیگه ب کسی اجازه نمیدم منو کم ببینه! من شایسته ی احترامممممممم



اخرین بوسمون کی بود؟ یادم نمیاد اخرین باری ک عاشقانه بوسیدیم کی بود... شاید بهتره ک یادم نیاد..

 ک بدیات بمونن و دلم تنگ نشه واسه خوبیایی ک فقط من بولدشون میکنم... یادم بیاد حرفاییت ک ازارم میدادن ... حرفایی ک شکستن قلبمو... 

من ... من گاهی بدجوری دلم اغوشتو میخواد.. ولی باید محکم باشم.


من گاهی دلم میگیره... خسته میشم... کم میارم... ولی باید بدونم فقط من تنهام که به فکر خودمم .


که تو‌اون رابطه به من احترام گذاشته نمیشد.. اهمیت داده نمیشد... 

که با اهنگا جوگیر نشم.


با خاطرات کم نیارم... با تنها موندنم... با خسته شدنم.. با کم اوردنم کم نیارم..



همین روزا اولین حقوقم.. هورااااا.

 خدایا شکرت ولی این ۲ ماه ۲ سال گذشت بسکه همه‌جووووره سخت بود...

مرسی خدام

لعنت بهت.. لعنت به این جاده که هرروز تکرارت میکنه... لعنت ب دستات ک دستامو گرفت

..

لعنت ب لبهات ک لبهامو بوسید...

لعنت به چشمات.


لعنت


دلم میخواد بردارم یه مسج طولانی بلند بالا بنویسم و بفرستم... که همه دردامو بگم ... که بگم تو دیگه چی میخواستی اخه.. چیکار دیگه باید میکردم و نکردم؟ 

گفتی چرا رفتی سر کار!! اخه به چه دلخوشی نمیرفتم؟ وقتی بعد ۷ سال ک به هممممممه سازت رقصیدم برگشتی گفتی من نظرم ب ازدواج عوض شده! دیگه نمیخوام! که ۷ سال همه چیمو فدای رابطه ای کردم که..

نرم سر کار واسه کسی ک منو نمیخواد؟ که دیگه به چی تکیه کنم و بقیمو هم فدا کنم...که همینم تموم کنی...

که چقدرررر احمق باشم ک دلم تنگ شه باز... 

حالم بده..

لعنت به زندگی گهی...